دوستت دارم پریشان...
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟
شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن
گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
[ چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:, ] [ 14:22 ] [ غزل ]
[ نظر بدهید
]